یادداشت | گوشت و مدرنیته!
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در هفتههای اخیر موضوع گوشت و قیمتهای نجومی آن تیتر اول اخبار را به خود اختصاص داده بود. به طوری که عموم مردم به دنبال تیتر این اخبار، قیمتهای نجومی آن را در فضای مجازی و نیز آب شدن آن را در سر سفره هایشان نظاره گر بودند. در این میان گوسفندان فرنگی نیز توانستند روی فرشهای قرمز فرودگاهی ذیل دیدبانی هزاران چشم منتظر، رژه روند و با استقبال گرمی مواجه شوند.
در این نوشته به یکی از عوامل این اوج گیری قیمتهای گوشت از زاویههای دیگر میپردازیم.
در میان انواع آوردههای مدرنیته و غرب، آنچه به موضوع این بحث نزدیک است توسعه شهرنشینی و از بین رفتن روستاهاست.
با سفری کوتاه به روستاهای باقی ماندهی موجود در اطراف شهرها میتوان به وضوح دید که از آنها تنها دیوارهای گِلی فروریخته و تنی چند از سالخوردگان مانده است که ایشان نیز بدلیل دلبستگی خود به خانه هایشان یارای همراهی با جوانان روستا را برای مهاجرت به شهر نداشته اند و در روستاها روزهای آخر عمر را به نظاره نشسته اند.
در پسِ کویهای گاه ویرانهی روستاها دیگر اثری از تولید نیست. روستاها به منزلگاهی برای گذران عمر سالخوردگان و سالمندان عزیز بدل گشته اند و بازماندگان در روستاها نیز با افسوس بسیار مشغول مرور خاطرات تولید و فعالیتهای خود از دامداری و کشاورزی گرفته تا تولید مواد غذایی که سالیان دراز بر سر زمینها و دام هایشان همت گماشته اند، هستند.
و اما مدرنیته
مدرنیته با ورود خود از مرزهای فکر و اندیشه برخی از نخبگان و مسئولان این کشور و سیر در شهرها و رسیدن به دیوارهای گِلی روستاها همه چیز را درنوردید. به طوری که رفته رفته شاهد برچیده شدن دامها و مزارع و مهاجرت جوانان روستا به شهرها به امید دنیای پرزرق و برقتر بودیم که متاسفانه اغلب ایشان نتوانستند از ورودیهای شهرها عبور کنند و به حاشیه نشینی شهرها تن دادند.
روستانشینان همان نیروهای فعال پرکاری بودند که این همت بلند را از اجدادشان به ارث برده بودند و با توقع پایین راضی به رزق الهی بودند و از هیچ تلاش و کوششی در تولید محصولات دامی و کشاورزی فروگذار نبودند. لکن در سایه بی تدبیری برخی مسئولین و متولیان معیشت و کسب و کار مردم، منابع خدادادی زمینی و سماوی را از دست دادند و در شهرها زیر چرخهای اقتصادی کارخانه دارانِ انبوه ساز خرد شدند.
در این فرایند ما شاهد از دست دادن نیروهای کم توقع و پرتلاش و تبدیل ایشان به نیروهای کارگری که بدلیل مخارج گوناگون شهری بایستی با تاسیس انجمنهای حمایتی روزانه به اموراتشان رسیدگی شود، بودیم و تالی تلو آن ایجاد امکانات اولیه از منزل مسکونی گرفته تا توزیع بستههای حمایتی با هزار منت بر سر ایشان؛ و شد آنچه نباید میشد و کشوری که صادر کننده گوشت بود اکنون به هر دری میزند تا گوسفندان کشورهای اجنبی گوشه چشمی به ایشان کنند و منت بر سر گذارند.
به نظر نگارنده با فراهم نشدن و نیز تقویت نشدن زیر ساختهای زندگی و حمایت از تولید و اشتغال روستایی در خود روستاها که به عنوان مولد و تولید کننده به ایشان نظاره میشود و حجم انبوه تولیدات غذایی که میتوانست از این مولدهای زودبازده استخراج گردد، و از همه مهمتر توسعه زندگی روستایی و فراهم شدن امکانات اولیه زندگی و بهداشتی در خود روستاها شاهد تخریب و از بین رفتن این مولدهای غذایی هستیم و در سایه بی تدبیری برخی مسئولین، چوب تخریب روستاها را همه مردم میخوردند و نیز شاهد سر خم کردن همان مسئولین در مقابل بیگانگان برای تامین منابع غذایی کشور هستیم./918/ی703/س
علیرضا افشاری